روزگار غریبی است... . آنچه باید باشد نیست و آنچه نباید باشد هست. خیلی از مردم حس و ارتباط خاصی میان خودشان و آقا نمیبینند. شاید یک حس عاطفی ناشی از عظمت آقا میان اکثر مردم باشد اما رهبریت آقا پس چی؟ بگذارید یک مروری در میان اخبار و احوال داشته باشیم. اول از خودمان یعنی مردم کوچه و بازار و عادی شروع کنیم. واقعاً چند درصد از مردم برایشان دستور رهبری برایشان خیلی مهم است؟ مثلاً چند درصد اگر رهبری یک درخواست عمومی و مهم داشته باشند آنرا مورد توجه قرار میدهند؟ اصلاً بگذارید واقعیتر برخورد بکنیم. چند درصد از کسانی که عکس آقا را از روی دیوار اتاقشان و تا روی جلد کتاب و کیف پول و موبایلشان میبینی وقتی آقا سخنرانی دارند بخصوص که عمومی باشد و برای همه باشد پیگیر هستند تا آنرا ببینند. اصلاً بچه بسیجیها وقتی هر جا که هستند، اگر پایگاه مقاومت هستند آیا اگر سخنرانی آقا باشد خیلی سریع و چهار دنگ میروند پای تلویزیون؟ خیلی خصوصیترش کسانی که همیشه سنگ آقا را به سینه میزنند، اگر یک صحبت آقا را نتوانند گوش بدهند، بخصوص که اگر مهم و در رابطه با کارشان باشد، چقدر ناراحت میشوند و درصدد پیدا کردن متن آن و تلاش برای اجرایش بر میآیند. یک کمی بالاتر، مسئولین. همین مسئولین صدا و سیما را فراموش نمیکنم اوائل دولت احمدینژاد قسمتی از صحبتهای آقا را که به طرفداری از دولت بود را حذف کردند و بعد یک دلیلهای بیارزشی برایش آوردند. یا مثلاً چرا در همین سایت دفتر آقا بعضی متن بیانات بعضی سخنرانیها درج نمیشود و به درج چند خط خبر آن اکتفا میشود؟ واقعاً چند درصد برایشان اجرای منویات رهبری مهم است. چند درصد از همین کسانی که همانطور که در تلویزیون میبینیم وقت سخنرانی آقا قلم و کاغذ دستشان هست، بعد به دنبال اجرای آن به طور کاملاً مشخص هستند؟ بگذارید یک بیاعتقادی از یک به اصطلاح نماینده مجلس که ادعای اصولگرائیش گوش عالم را پاره کرده اشاره بکنم که در اضافاتی(!) فرمودهاند:« به نظر من مقام معظم رهبری مصلحت گراتر از امام راحل هستند و امام حقیقتگراتر بود و کمتر تعارف و رعایت مصلحت میکردند» یا در ...اضافه دستوری ضادر کردهاند:« توقع ما این است که رهبر انقلاب اسلامی با توجه به جامعهنگری و ابعاد شخصیتی و قابلیتهای درونی و ابزارهای اداره کشور بتوانند موضوع شناس خوبی باشند و بتوانند شرایط زمانی، مکانی، اقتصادی و سیاسی حال و آینده را خوب فهم کنند و نه تنها به این شرایط تن دهند، بلکه این شرایط را با موضعگیری خوب و دقیق خودشان متحول کنند» از همه بدتر استفاده ابزاری از آقاست. از برادران اصولگرا که هرکجا بخواهند از آقا مایه میگذارند تا آقایان اصلاح (افساد) طلب که به طرز مضحکی قسمتی که به ضررشان نیست را میگیرند تا قسمتی که به ضررشان است کمرنگ شود و آنرا جلوه میدهند و در بوق و کرنا میکنند. خب بگذارید به چند نمونه اشاره کنیم. مثلاً همین بحث اسراف که آقا به شکل ویژهای در عید فطر به آن پرداختند. چقدر در همین وبلاگهای بچه مذهبیها بازتاب داشت. وبلاگهایی که برای هر چیز بیخود و با خود موجی راه میاندازند و لیست کسانی که در مورد مطلبشان چیزی بنویسد لینکش میکنند (قابل توجه یک خبرنگار!) یا مثلاً دیدار اخیر آقا با حوزویان – این قسمت را نخوانید – بعد از سالها آقا با یک سری آقایان دیدار داشتند در حالی که اینگونه دیدارها برای دانشجوها هر سال و شاید به شکلهای گوناگون انجام میشود. آیا ناشی از کم توجهی اقایان به فرمایشات رهبری نیست. هر چند مطمئنم که همین الآن هم برای خیلی از افراد آنجا هیچ انگیزهای برای اجرای فرامین رهبری نبود. همینطور که الآن در 90 درصد طلاب این چنین هست!!! تحول تحول تحول (خیلی خنده دار است) بیشتر ما با سخنان آقا اینطور برخورد داریم که حالا آقا یک چیزی میگوید، یا اصلاً با صحبتهای آقا به دید یک منبری مسجدی برخورد میکنیم نه یک رهبر واجب الاطاعه که ولایتش ولایت رسول الله است. اصلاً بهتر است بگوئیم که گوش نمیدهیم که بخواهیم پی گیری بکنیم. دلم به حال امام زمان میسوزد. با نائبش اینگونه برخورد میکنیم با او چگونه خواهیم بود؟ آقا بیا...! البته حرف بسیار دارم که همه اینها به علاوه حرفهای ناگفتهام فقط برای خودیهاست نه غیر آنها که مفسده دارد. اما آنچه که بهانه شد کمی درد دل بکنم این قسمت از مطالب مدیر سایت توقیف شده بازتاب است (که اکنون با سایت تابناک در خدمت این برادران هستیم!) کسی که در واقع متعلق به حزب باد و یک نان به نرخ روز خور واقعی است. ولی حداقل در ظاهر یک کمی متأسفانه ادعای اصولگرائی میکند. او در ادامه یک تحلیل بچهگانه و خندهدار درباره دولت و فرجام احمدینژاد(!!!) مطلب جالبی گفته است:« اما شاید در کنار عوامل داخلی و خارجی بتوان از موضع رهبری در رابطه با دولت و رئیسجمهور، متغیری سرنوشتساز نام برد، موضعی که در دو سال گذشته شاهد فراز و نشیبهایی بوده است و کیفیت آن در عمر باقیمانده دولت نهم تأثیر زیادی خواهد گذاشت. ارتباط رهبر انقلاب با دولت نهم تاکنون شرایط متفاوتی را سپری کرده است، حمایت متداول رئیسجمهور و دولت که مشابه با موضع رهبری در برابر دولتهای پیشین بوده است در یک سال نخست تشکیل کابینه، موضع انتقادی از دولت همراه با سکوت نسبی در برابر حملات منتقدان به دولت در پاییز سال 1385 و پیش از انتخابات شوراهای شهر و خبرگان رهبری، حمایت بیسابقه و کامل از دولت و رئیسجمهور از اسفند سال 1385تا مهر 1386 و آغاز روند کاهش حمایتهای رهبری از دولت از مهر گذشته تاکنون چهار فصل متفاوت موضع رهبری در برابر دولت در طول دو سال گذشته است که بررسی آن، فرصتی مجزا را میطلبد» تحلیلش باشد با خودتان اما همینقدر بگویم چرا باید کسی مثل او که در واقع کمترین اعتقادی به نظرات آقا ندارد (با غور در مطالب بازتاب و همین مطلب کاملاً پی خواهید برد) چرا باید چنین سوء استفادهای بکند؟
____________________________________________
حاشیه: خودم هم طلبه (در واقع بطله) هستم و هم بچه بسیجی پایگاهیام!
اطلاع رسانی
تبلیغاتآگهی صلواتی میپذیریم
441408بازدید | |||
^بالا^ |
|